بازنویسی: گروه ادبی گیباودو
تصویرگر: ماتئو گاجا
مترجم: کتایون مهرآبادی
مختصری از کتاب:
خفاش کوچولو با خواهر و برادرهایش در تنهی درخت بازی میکرد که ناگهان از لانه بیرون افتاد. همان موقع راسویی رسید و او را گرفت و خواست بخورد. خفاش به او گفت: «صبر کن. من یک موشم. واقعاً میخواهی من را بخوری؟» راسو پشیمان شد و او را رها کرد. چند روز بعد دوباره خفاش کوچولو وقت بازی کردن، از لانه بیرون افتاد. راسوی دیگری از راه رسید و خواست او را بخورد که…
ویژگیها:
چاپ: 1-1403
گروه سنی: ب