نویسنده و تصویرگر: متیلدا وودز
مترجم: حمیرا واقف
مختصری از کتاب:
…این غریبه برای کمک کردن به اوتو در پیدا کردن مادرش مشکوک بود، اما اوتو خسته و ناامید بود و داشت از سرما یخ میزد. مدت طولانی بود که به دنبال مادرش میگشت و هنوز هیچ نشانی پیدا نکرده بود.
پس تصمیمش را گرفت. دستش را دراز کرد، با کمک دخترک از زمین بلند شد و زیر لب گفت: «باشد.» به او اعتماد کرد، شاید چون خیلی خسته بود یا شاید چون فقط به صورت رنگپریدهی دخترک نگاه کرد؛ در واقع، اصلاً متوجه نشد دستی که در دست گرفته، لکهی سیاهی دارد…
ویژگیها:
چاپ: 1-1403
گروه سنی: ج و د